بسم الله الرحمن الرحیم
سجاده امام حسین (ع) هر روز با دست های کوچک حضرت رقیه(س)باز میشد
ودختر یه انتظار پدر مینشست تا بابا بیایدو در آن سجاده به نماز بایستد
و رقیه از دیدن آن رکوع و سجود امام لذت میبرد .
در کربلا هم رقیه در هر وعده،،جانماز امام حسین(ع) را میانداخت.
ظهر عاشورا هم به عادت همیشگی،سجاده پدر را باز نمود و به انتظار نشست.
ولی پس از مدتی شمر(لعنت الله علیه) وارد خیمه شد.
رقیه رو به او کرد و پرسید:
ای مرد،،آیا تو پدرم را ندیدی؟
آن ملعون که آن حالت وانتظار در کنار سحاده را از رقیه دید
رو به غلام خود کرد و گفت: ای غلام، این کودک را اذیت کن،،و او را بزن.
غلام به حرف شمر توجهی نکرد.
شمر خود پیش آمد و چنان سیلی به صورت نازدانه فرزند رسول الله زد که عرش خدا به لرزه درآمد
{یک ضربت عدو تمام تنم را سیاه کرد}
یارقیه(س)